هلالی جغتایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 83

1. در کوی تو آمد به سرم سنگ ملامت

2. مشکل که ازین کوی برم جان به سلامت

3. نتوان گله کرد از جور و جفایی که تو کردی

4. جور تو کرم بود و جفای تو کرامت

5. امروز مرا درین شهر حال غریبی‌ست

6. نی رای سفر کردن و نی روی اقامت

7. شد سیل سرشکم سبب طعنهٔ مردم

8. توفان بلا دارم و دریای ملامت

9. «قد قامت» و فریاد موذن نکند گوش

10. آن کس که به فریاد بود زان قد و قامت

11. ای دل که تو امروز گرفتار فراقی

12. امروز تو کم نیست و فردای قیامت

13. بی روی تو یک چند اگر زیست هلالی

14. جان می‌دهد اینک به صد اندوه و ندامت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پنجهٔ تاک ز سرمای سحر می‌لرزد
* لاله از بهر همین کرده فروزان منقل
شعر کامل
وحشی بافقی
* دل شیر دارد تن ژنده پیل
* نهنگان برآرد ز دریای نیل
شعر کامل
فردوسی
* گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
* گفتا خموش حافظ کاین غصه هم سر آید
شعر کامل
حافظ