لینک اشتراک گذاری
کپی شد
شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها
غزل شمارهٔ 1531 : مجلس عشق است و ما سرمست می
غزل شمارهٔ 1532 : متناهی شود به تو همه شی
غزل شمارهٔ 1533 : توئی جانا که عین هر وجودی
غزل شمارهٔ 1534 : اگر نه درد او بودی دوای دل که فرمودی
غزل شمارهٔ 1535 : گر آینه عین او نبودی
غزل شمارهٔ 1536 : درد عشقش اگر به جان بردی
غزل شمارهٔ 1537 : گاهی به غم و گهی به شادی
غزل شمارهٔ 1538 : ای ترک نیم مست به یغما خوش آمدی
غزل شمارهٔ 1539 : تا به کی گرد این جهان گردی
غزل شمارهٔ 1540 : از جرعهٔ جام لایزالی
غزل شمارهٔ 1541 : خراباتست و رندان لاابالی
غزل شمارهٔ 1542 : ای از جمال رویت نقش جهان خیالی
غزل شمارهٔ 1543 : جمالش دیده ام در هر خیالی
غزل شمارهٔ 1544 : به حق آل محمد به نور پاک علی
غزل شمارهٔ 1545 : نعمت الله ماست پیر ولی
غزل شمارهٔ 1546 : دارم از عشق درد دل خیلی
غزل شمارهٔ 1547 : ای که هستی محب آل علی
غزل شمارهٔ 1548 : گفتهٔ عشاق می خوانم بلی
غزل شمارهٔ 1549 : عشقبازی می کنم آری بلی
غزل شمارهٔ 1550 : ترک مستم می پرستم یللی
غزل شمارهٔ 1551 : تن رهاکن در طریق عاشقی تا جان شوی
غزل شمارهٔ 1552 : تن فداکن تا همه تن جان شوی
غزل شمارهٔ 1553 : دل به دلبر گر دهی دلبر شوی
غزل شمارهٔ 1554 : دل به دریا ده که تا دریا شوی
غزل شمارهٔ 1555 : هر زمانی بر آهکی گروی
غزل شمارهٔ 1556 : ای عشق بیا که خوش بلائی
غزل شمارهٔ 1557 : دلم بگرفت از این زهد ریائی
غزل شمارهٔ 1558 : دل به دریا ده که دریادل شوی
غزل شمارهٔ 1559 : برو ای خواجهٔ عاقل از این دنیا چه می جوئی
غزل شمارهٔ 1560 : گر جلال و جمال می جوئی

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* از رشک اشک حاسد تو چون بقم شدست
* از رنج روی دشمن تو چون زریر باد
شعر کامل
انوری
* ناصحا، بیهوده می‌گویی که دل بردار ازو
* من به فرمان دلم کی دل به فرمان من‌ست؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* تو راز جهان تا توانی مجوی
* که او زود پیچد ز جوینده روی
شعر کامل
فردوسی