لینک اشتراک گذاری
کپی شد
کمال خجندی_دیوانغزل ها
غزل شمارۀ 661 : به مسجد هفته از تو کجا یک سجدة لایق
غزل شمارۀ 662 : طبیب عشق به خون گو بساز شربت عاشق
غزل شمارۀ 663 : هوای وصل تو دارد غریق بحر فراق
غزل شمارۀ 664 : ز حسرت خاک شد این چشم غمناک
غزل شمارۀ 665 : اگرچه دور بود از تو مه به صد فرسنگ
غزل شمارۀ 666 : نارگی می جنبدم در تن چو چنگ
غزل شمارۀ 667 : ز رویم وقت کشتن می رود رنگ
غزل شمارۀ 668 : ای رایت جمال تو نقش نگین دل
غزل شمارۀ 669 : ای ورق گل بهشت از رخ نازکت خجل
غزل شمارۀ 670 : به زلف و خال تو کردی خون خویش سبیل
غزل شمارۀ 671 : بی تو مرا خواب و خیال وصال
غزل شمارۀ 672 : پری به حسن و لطافت نداشت با همه حال
غزل شمارۀ 673 : زاهد شهرم ز رندی می کند هر دم سؤال
غزل شمارۀ 674 : مرو مایل به قد تست چه حاجت به دلیل
غزل شمارۀ 675 : عشق حرفی ست که دال است بر آیات کمال
غزل شمارۀ 676 : گر چشم شوخ نست به عاشق کشی مثل
غزل شمارۀ 677 : لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال
غزل شمارۀ 678 : مرا سرگشته میدارد خیال زهد بی حاصل
غزل شمارۀ 679 : مرا گویند عاشق گرد و بیدل
غزل شمارۀ 680 : نیست جز درد سری زین دل غمگین حاصل
غزل شمارۀ 681 : نیست کس را به حسن روی تو قیل
غزل شمارۀ 682 : آن دهان را بدو لب قند مکرر گفتم
غزل شمارۀ 683 : از لب او تاخیری بافتیم
غزل شمارۀ 684 : از لب و زلف او نشان جستم و باز یافتم
غزل شمارۀ 685 : ای بخت بارینی که به باران رسانیم
غزل شمارۀ 686 : ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام
غزل شمارۀ 687 : با تو از دل نشانه یافته ام
غزل شمارۀ 688 : باز در آن کو گذری بافتم
غزل شمارۀ 689 : باز در عشق یکی دل به غلامی دادم
غزل شمارۀ 690 : باز می بیخودی بروی تو خوردیم

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* قدم زنند بزرگان دین و دم نزنند
* که از میان تهی بانگ می‌کند خشخاش
شعر کامل
سعدی
* تا عشق تو سوخت همچو عودم
* یک عقده نماند از وجودم
شعر کامل
مولوی
* دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
* که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
شعر کامل
حافظ