لینک اشتراک گذاری
کپی شد
حزین لاهیجی_دیوانغزل ها
غزل شمارۀ 871 : بساط سرو گل، افسرده شد در گلشن ای قمری
غزل شمارۀ 872 : خموشی گزین در دبستان معنی
غزل شمارۀ 873 : من صيدم و دام، زندگانی
غزل شمارۀ 874 : تو کز رخ شمع طور و چشم جان، نور نظر باشی
غزل شمارۀ 875 : با یار گفتم از غم بسیار، اندکی
غزل شمارۀ 876 : دو خصم داده به هم دست و این فگار یکی
غزل شمارۀ 877 : حيران لقایی شدم امروز که دانی
غزل شمارۀ 878 : ز عاشق شکوه ای جز مهر ورزیدن نمی دانی
غزل شمارۀ 879 : هجر در دامن دل ریخته خار عجبی
غزل شمارۀ 880 : چون خود اگر عشوه گری داشتی
غزل شمارۀ 881 : به ناکامی گذشت، ای شاخ گل، دور از تو ایّامی
غزل شمارۀ 882 : کند گرد آوری زلفش، دل شوریده بسیاری
غزل شمارۀ 883 : به افسونها، شنیدم بوالهوس را، شاد می کردی
غزل شمارۀ 884 : مست صهبای الستم یلّلی
غزل شمارۀ 885 : بدا ما قد بدا فی الحّب من بيداء اشواقی
غزل شمارۀ 886 : نمی ماند به مصر از پیرهن، جز تهمت چاکی
غزل شمارۀ 887 : دلا، به جبهه، در دوست را نشان چه دهی؟
غزل شمارۀ 888 : در دیده و دل، از دل و از دیده جدایی
غزل شمارۀ 889 : فریاد که از عاشق مسکین که تو داری
غزل شمارۀ 890 : ای ناله، خوشا بخت رسایی که تو داری
غزل شمارۀ 891 : بردم به لحد زان رخ افروخته، داغی
غزل شمارۀ 892 : چو فرهاد ار به تیغ بیستون مردانه آویزی
غزل شمارۀ 893 : راه دل و دین را زدی ای طرفه صنم، های
غزل شمارۀ 894 : خاطر از دردسر بیهده آزاده کنی
غزل شمارۀ 895 : می گرفتیم به جانان، سر راهی، گاهی
غزل شمارۀ 896 : درد دل گفتمی، ار همنفسی داشتمی
غزل شمارۀ 897 : به صورت هر چه بینی، نقش بر آب است در معنی
غزل شمارۀ 898 : گر سینه شود سینا، بی تاب و توانستی
غزل شمارۀ 899 : کند خون دل من، چشم تر را خانه آرایی
غزل شمارۀ 900 : به جلوه، جامۀ صبر مرا قبا کردی

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
* که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد
شعر کامل
حافظ
* چو خواهی که پیدا کنی گفت‌وگوی
* بباید زدن سنگ را بر سبوی
شعر کامل
فردوسی
* پس از مرگ از زمین مرقدم مردم گیا روید
* مرا هرگز نسازد خاک پنهان، دانۀ عشقم
شعر کامل
حزین لاهیجی